۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دروغگویی در کودکان» ثبت شده است

با کودک دروغگو چگونه برخورد کنیم؟

نی‌نی سایت: والدین در مسیر پر دست‌انداز تربیت کودکان با موقعیت‌های مختلفی مواجه می‌شوند که باید در مورد برخورد درست با کودک در آن شرایط مشخص اطلاعات کافی داشته باشند. یکی از این موقعیت‌ها که والدین آن را تجربه می‌کنند مواجهه با دروغگویی کودکان است. درست است که بچه‌ها پاک و بی‌آلایش هستند اما تفاوت بسیاری از کارهای ناپسند و کارهای پسندیده را نمی‌دانند و این وظیفه والدین است که آنها را متوجه این تفاوت‌ها کنند.

اگر بفهمید که کودک‌تان به شما دروغ گفته است، چه می‌کنید؟ چه برخوردی در مقابل دروغگویی کودک به نظر درست می‌آید و برای ترک این عادت چه باید کرد؟ این سوالات را با دکتر مهراندخت پورشایگان، روانشناس کودک و نوجوان در میان می‌گذاریم و او در پاسخ به ما می‌گوید: در وهله اول بهتر است به صورت غیرمستقیم با دروغ کودک مواجه شوید. به این صورت که وقتی متوجه دروغگویی او شدید با داستانگویی و طرح حکایت راجع به یک نفر دیگر که دروغ گفته است و این دروغ به ضرر خودش و بقیه تمام شده و برای خودش و اطرافیان دردسر ایجاد کرده است، صحبت کنید و غیرمستقیم به تقبیح دروغگویی و اینکه دروغ گفتن کار خوبی نیست، بپردازید.در حقیقت به در می‌گوییم که دیوار بشنود!

امکان دارد که همین حکایت و داستان باعث شود که وجدان بچه درگیر شود و ابراز پشیمانی کند و عذر بخواهد. در این صورت کار شما هم آسان شده است اما اگر مقاومت کودک زیاد بود یا حتی زیر بار شنیدن داستان و اعتنا کردن به آن نرفت در این حالت نقش والدین ایجاب می‌کند که به طور مستقیم وارد عمل شوند.

در این شرایط پدرومادر باید با کودک مستقیما راجع به کاری که انجام داده و نتایج دروغی که گفته است، صحبت کنند. آنها می‌توانند از کودک بخواهند خودش راجع به احساسی که دروغگویی به او داده حرف بزند و اینکه به نظر خودش این کار چه فواید و مضراتی داشته است. در حقیقت ما با این کار حس نقادانه را در کودک نسبت به خودش فعال می‌کنم تا او خودش را مورد نقد و بررسی قرار دهد. این کار باعث می‌شود که کودک در موقعیت‌های آینده هر جا که بخواهد کای انجام دهد یا دروغی بگوید به عواقب آن فکر کند. مثلا وقتی می‌خواهد کاری انجام دهد که می‌داند والدینش با آن مخالفت دارند به این فکر کند که اگر بعدا از او درباره این کار بپرسند چه جوابی باید بدهد؟ آیا راستش را بگویم یا می‌توانم دروغ بگویم؟ این درگیری باعث می‌شود کنترل رفتاری در کودک به وجود آید و او قبل از هر کاری، خواسته‌هایش را با خود ارزیابی کند و به نتیجه کاری که قصد انجامش را دارد، خوب فکر کند. همانطور که پیش از این نیز گفته بودیم ریشه بیشتر دروغگویی‌های بچه‌ها به این موضوع برمی‌گردد که کودک عادت دارد به تمام خواسته‌هایش برسد و تحمل هیچ مخالفتی را ندارد و ناگزیر با دروغگویی راه رسیدن به خواسته‌اش را هموار می‌کند. در این مورد بهتر است والدین وقتی کنار کودک‌شان هستند درابره مخالفت خود با کار مد نظر او صحبت کنند و دلایل مخالفت را بازگو و آگاهی و بینش فرزند خود را در این مورد افزایش دهند.

این روانشناس کودک و نوجوان راجع به نحوه تنبیه و برخورد با کودک دروغگو توضیح می‌دهد: می‌توانیم خودمان را بی‌تفاوت نشان ندهیم اما باید برخورد ما متناسب با کار کودک باشد. در مورد دروغگویی کودک که خیلی حساس نباشد، شاید یک اخم یا تغییر حالت چهره کافی باشد. اگر بین رفتار ما با کار بدی که کودک کرده تناسب وجود نداشته باشد و به عنوان مثال برای دروغگویی او واکنشی شدید نشان دهیم کودک فکر می‌کند که دیگر پدرومادرش و محبت آنها را به کلی از دست داده است. او با خودش فکر می‌کند که شما دیگر دوستش ندارید و در این دنیا تنها شده است! چنین تفکری باعث می‌شود هیچ سد و مانعی برای کار بد جلوی او نباشد و دچار انزوا و مشکلات دیگر شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
fateme hajjar

دروغگویی و علل آن در کودکان

مقدمه

یکی از انحرافاتی که موجب شکایت والدین از فرزندان خود می‌باشد، درغگویی است. اکثر والدین از این شکایت دارند که فرزندانشان ، با وجود اینکه از هیچگونه رسیدگی در تربیت وی قصوری به عمل نمی‌آید، درغگو بار آمده یا مغلطه و اغراق می‌کنند. آنان از این بابت ناراحتند که آدمهای متدینی هستند، پرهیزگارند، دروغ نمی‌گویند. لقمه حرام نمی‌خورند و برای تربیت صحیح کودکان حتی‌المقدور از تمام امکانات تربیتی استفاده می‌کنند، او را از بچه‌های درغگو و کم تربیت دور نگه می‌دارند، برای راستگویی تشویق می‌کنند، ولی با این وصف چرا باید درغگو از آب درآید.

 

چرا بعضی از کودکان دروغ می‌گویند؟

دروغگویی نیز مثل سایر انحرافات اخلاقی و عاطفی ، خالی از علت نیست. عامل و انگیزه‌ها هستند که کودکان را در مسیر انحرافات قرار می‌دهند و یا برای سال‌های بعد و انحرافات عارضی در آنان ، زمینه‌سازی می‌کنند. بعضی از والدین با امتناع یکی دو تا از غرایز خیال می‌کنند که کار تمام شده و از سایر مسائل غریزی کودکان غافل می‌مانند.

در صورتی که اگر بخواهیم کودکان خود را با شخصیتی مثبت و عالی به بار آوریم، باید همه استعدادهای مثبت آنان را پرورش داده و ضمن ایجاد هماهنگی بین استعدادهای مثبت ، استعدادهای منفی را تضعیف و به سرحد انهدام بکشانیم و این کار با امتناع غرایز مثبت آنان از راه صحیح و انهدام یا هدایت غرایز منفی امکان پذیر می‌باشد. با غرایز چهارگونه رفتار می‌توانیم داشته باشیم. اقناع غریزه در حد امکان و به صورت معمولی ، سرکوب غریزه ، تعریف غریزه و تصعید غریزه. حال ببینیم که با کودکان  خود چه کرده‌ایم؟ آیا به راستی صالح و قادر بوده‌ایم که غرایز آنان را اقناع یا غرایز سرکوب و تعریف شده‌شان را هدایت و تصعید نماییم؟

 

آیا به راستی استعدادهای مثبت آنان را پرورش داده‌ایم؟ آیا در مورد انهدام یا اصلاح استعدادهای منفی آنان را پرورش داده‌ایم؟ آیا در مورد انهدام یا اصلاح استعدادهای منفی آنان قدم مثبتی برداشته‌ایم؟ آیا اصولا شناخت صحیح و مهارت لازم را درباره مسائل تربیتی دارا بوده‌ایم یا همه‌اش حرافی بوده و بس؟ آیا پرهیزگار بودن و لقمه حرام نخوردن کافی است؟ همانطوری که در این زمینه چراها زیاد است، آیاها هم نسبتا زیاد می‌باشد.

ناتوانی یکی از علل دروغگویی

دروغگویی مثل سایر انحرافات اخلاقی و عاطفی علل و انگیزه‌هایی دارد که یکی از آنها ناتوانی می‌باشد. وقتی که شما کودک را ترس مسایل موهوم ، در منزل در حال اسارت و به صورت زندانی نگه داشته اید و آزادیهای او را ندانسته از دستش می‌گیرید و همراه خشونتهایی که از خود بروز می‌دهید او را در احساس عجز و ناتوانی غوطه‌ور می‌سازید ناچار است که از دست شما و ستمکاریهایی که مسبت به وی روا می‌دارید بگریزد و امیال و غرایز خود را به نوعی و به هر نحو ممکن ارضا نماید و برای این کار ناگزیر است که در مقابل شما به دروغ متوسل شود.

مادر می‌گوید با "الف" بازی نکن زیرا "الف" کودک بی‌تربیتی است. اما کودک  وقتی از منزل خارج می‌شود و در کوچه "الف" می‌بیند. بنابه نیازهای غریزی و عاطفی ، یا با او صحبت می‌کند. به بازی مشغول می‌شود و بعد که زمان برگشتن به منزل فرا رسید به محض ورود به خانه ، مادر می‌پرسد: در کوچه با چه کسی بازی می‌کردی؟ جواب می دهد با "ج" زیرا اولا دلش می‌خواهد مادر را راضی نگهدارد و خود را حرف شنو نشان دهد. ثانیا دلش نمی‌خواهد که مادر با علم و اطلاع از اصل قضیه به ممانعت خشونت آمیزی دست بزند لذا به حربه‌ای که در نظر او راحت‌ترین و کارآترین حربه‌هاست یعنی به دروغ متوسل می‌شود.

 

ترس از والدین به عنوان یکی از علل دروغگویی

بعضی از والدین رفتار خشونت بارتری با فرزندان خود دارند. به کوچکترین بهانه آنها را کتک می‌زنند در مقابل دیگران پرخاش و تحقیرشان می‌کنند به خیال اینکه با خشونت و پرخاش و تنبیه و نیش زبان خواهند توانست جلو انحرافات روانی کودک را بگیرند. اینگونه خانواده‌ها علاوه بر اینکه نمی‌توانند کار مثبتی به عنوان کامل بازدارنده از انحرافات در تربیت کودک خود انجام دهند بلکه یا باعث می‌شوند که ترس کودک به تدریج ریخته و کارهای خلاف خود را با جرات و جسارت بیشتری انجام دهد.

یا اینکه والدین را مثل دژخیم چاق به دست بالاتر خود احساس کرده و از ترس آنان بنابه مختصات زمانی و مکانی متوسل به دروغ گردد و کودکی که از ترس و اجبار فرامین والدین را می‌پذیرد و در این فرمان‌پذیری هیچگونه علایق عاطفی از خود بروز نمی‌دهد پایه‌های اخلاقی سست و نااستواری خواهد داشت و در غیاب والدین ، چون دیگر حضور ندارند برخلاف آنچه را که میل آنها بوده انجام خواهد داد و رفته رفته به طرف فساد اخلاقی که دروغ نیز یکی از آنهاست کشیده شده و به درجات پایین‌تر انسانی نزول پیدا خواهد کرد. بنابراین بهتر است والدین برای انجام کاری که از فرزندشان می‌خواهند قبل از آن که متوسل به جبر و خشونت شوند میل انجام کار را در دل کودک برانگیزانند تا در چنین صورتی لزوم خشونت نیز از بین رود.

کودک به خاطر ترس از کتک خوردن و خشونتهای والدین ، کم‌کم از آنان فاصله گرفته و خود را جدا احساس می‌کند و گاه گاه در بعضی از موارد توسل به دروغ می‌گردد زیرا احساس می‌کند که اگر راست بگوید والدین در اثر عصبانیت کتکش خواهند زد چوب اجبار و خشونت را کنار نهید و بگذارید کودکتان با داشتن کمی آزادی عمل و احساس استقلال خود را فرد محترمی در اجتماع خانوادگی به حساب آورد. دیگر در این صورت لزومی ندارد که او با دروغ گفتن به خانواده خود خیانت کرده باشد.

 

خودنمایی یکی از علل دروغگویی

بعضی از کودکان به خاطر خودنمایی متوسل به دروغ می‌شوند اینان کودکانی هستند که مورد توجه والدین و اطرافیان قرار نمی‌گیرند، هر کاری می‌کنند کسی ، نیست که مشوقشان باشد و به حسابشان بیاورد و یا لااقل بفهمد که آنان چه کاری می‌کنند و چه می‌گویند و چه می‌خواهند. پدر یا مادر به علت گرفتاری‌های شغلی یا مشکلات خانوادگی کاری به کار آنان ندارند و گوششان به حزف آنان بدهکار نیست و اطرافیان نیز به خاطر اینکه در کار دیگران مداخله‌ای نکرده باشند و یه به خاطر سایر ملاحظات و محصولات ، کاری کودکان دیگر نداشند.

بالاخره خیال می‌کند که حرفها یا کارهایش مورد پسند والدین یا اطرافیان نیست و به ناچار برای خودنمایی هرچه بیشتر متوسل به دروغ و مغلطه و اغراق شود. گاه دروغگوهای چنان شاخداری می‌گویند که موجب تحریکات منفی عصبی والدین می‌شود و گاه ، کارهایی را به دروغ به خود نسبت می‌دهد که از خود قهرمانی بسازد تا بدین وسیله بتواند توجه اطرافیان را به خود جلب نماید و گاه واقعا دست به کارهای خطرناکی می‌زند که با جثه و سن و سالش جور درنمی‌آید.

آنچه که مسلم است اینها همه به خاطر خودنمایی و جلب توجه والدین و اطرافیانی است که اعتنایی به کودک ندارند بنابراین بهتر است کودکان را محترم بدانیم، به حرفهای آنها هرچند که بیجا و بی‌موقع هم باشد گوش فرا دهیم کارهایی را که هر چند به ظاهر کوچک انجام می‌دهند به دیده تحسین و تکریم بنگریم. مشوقشان باشیم تا بعدها کارهای بزرگتر و بهتری انجام دهند، هر از چندگاه و به مناسبتهای مختلف در پیش دیگران تعریف و تمجید تشویق آمیزی از آنها نیابیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
fateme hajjar